kiarashkiarash، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

کیـــــــــارش ،عسله مامان

دومین رو نمایی ...

1390/5/23 22:39
نویسنده : مامانی
388 بازدید
اشتراک گذاری
وای که چقده حرف دارم برای گفتن و نمیدونم باید از کجا شروع کنم ....

اول از همه میریم سراغ روزی که رفته بودیم برای سونوگرافی ...میدونم که میدونی ،میدونی که یادم نمیره تک تک خاطره و روزایی رو که باتو گذروندم مامانی اما مینویسم که تو در آینده بخونی و لذت ببری و مینویسم که حسه کنجکاویه بعضی از دوستان سرکوب بشه ...:)

خب بزار ببنم اون روز چه روزی بود 20 روز پیش بود 89/8/5...وای خدا من چقده زود میگذره انگاری همین دیروز بود که سر به هوا تو شیکم مامانی داشتی برای خودت وول میخوردی ...انگاری همین دیروز بود که آقای دکتر میخواست طوله سرویکسمو اندازه بزنه و هی منو بیرون میکرد و میگفت نیم ساعت دیگه ...نه برو یک ساعت دیگه و بالاخره بعد از 3 ساعت مایعاتو و آبمیوه و آب معدنی خودن و کلی پیاده روی کردن آقای دکتر کارشون رو تموم کردن ...

انگاری همین دیروز بود که مامان جونت یعنی مامان مامان خوشحال بود که داره یه عالمه آبمیوه به خورده من میده ....انگاری همین دیروز بود که رفتم دکتر و خانوم دکتر گفت عزیزم هم وضعیت خودت خوبه هم وضعیت به دونه جونت :)

،انگاری همین دیروز بود که خانوم دکتر گفت بخواب تا ببنیم میتونیم صدای قلبش رو گوش کنیم یا نه ...آره مامانی یادته آون روزی که مامانی برای اولین بار صدای قلبت رو شنید وای که داشتم ذوق مرگ میشدم البته میدونستم که میشنوم به خاطر همین آرامش خیلی عجیبی داشتم و بر عکس همیشه کوچکترین استرسی نداشتم ....

صدای قلبه تو زیباترین آهنگ زندگی مامان و باباست عزیزم ...

عاشقه تالاپ تولوپ کردنه قلبتم عزیزه دله مامانی و صد البته بابایی...

و اما میریم سراغه اصله کاری ....به دونه مامانی وقتی 13 هفته و 3 روز داشت

قدشم 73 میلیمتر بود ...الهی مامان قوربونه اون قدو بالات بره ....

007674521355837.jpg



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)