kiarashkiarash، تا این لحظه: 13 سال و 26 روز سن داره

کیـــــــــارش ،عسله مامان

دختر خاله ها و پسر خاله های به دونه

1390/5/23 22:39
نویسنده : مامانی
696 بازدید
اشتراک گذاری

وای مامانی حالا که نوبت به دوستات شد بابایی اومده بالا سرم وایستاده میگه پاشو برو استراحت ...حتما سر فرصت میام و ازشون میگم ...فعلا شبت بخیر عزیزم...

تاریخ نگارش مطالب زیر 1389/07/29 می باشد..

سلام علیکم :

تو روخدا منو نزنید همش تقصیر ماماناتونه،هر وقت میام تو نت وقتم رو میگیرن و نمیزارن من بیام شما رو به به دونه معرفی بنمایم ،البته بماند که به دونه شما ها رو از منم بهتر می شناسه...

خب از بزرگترین ها یا به قول معروف گفتنی از ارشده نی نی ها شروع میکنیم

اول از همه علی کوچولو (ببخشید علی آقا )پسر خاله ندا ست شروع میکنم ،ایشون ساکن اصفهان خودمون و فوق العاده نجیب و ساکت و آقا هستن،من ایشون و مادرشون رو در جشن مولودی نیمه شعبان دیدم و از وقتی که دیدمش یه دل نه صد دل عاشقش شدم ...وایییییییییییییییییییییی در ضمن ایشون متولد 28 بهمن ماه 1388 هستن...اگه دختر بودی سعی کن دلشو به دست بیاری تا بشه دوماده خودم (چشمک)

و اما رتبه دوم متعلق به پارمین خانوم دختر خاله شاداب و آقا محمد کیان پسر خاله فرنوشته میدونی چرا ؟؟؟؟

چون مشترکا در یه روز متولد شدن ...تولدشون مبارک ،اما چون همیشه حق با خانوم هاست و خانوم ها مقدم ترن اول میریم سراغ پارمین جونم ...

پارمین خانوم ،عشک منه ،دخمله یکی از قدیمیترین و بهترین دوستای من خاله شادابت هستش انقده نازه انقده خوشمله ...ماشااله..ایشون متولد 21 شهریور ماه 1389 میباشند ...امیدورام 120سال با سلامتی برای مامان و باباش دلبری کنه ....و مامانو باباش اونو تو لباس سفید عروسی ببینن..

آقا محمد کیان نازنین ...الهییییییییییییییییییییییییی...نمیدونی مامانی وقتی تو شکم مامانش بود چه بلایی بود اما الان که به دنیا اومده فوق العاده نجیبو ساکته پسرم ....ایشون پسر خاله فرنوشته و متولد 21 شهریور 1388 می باشد ...الان که دارم اینو مینویسم توی وبلاگ خاله فرنوش خوندم که امروز به مناسبت 40 روزگی این شا دوماد جشنی بر پا میکنن و این شازده کلی شیرین کاری های خشمل مومشگل از خودش در میاره که حسابی دله همه رو برده ...وای مامانی من که دلم ضعف رفت کاشکی تو هم زودتربیای...

حالا بریم سراغ زهرا خانوم گل گلاب دخمل خاله افسانه ایشون هنوز تو شیکمه مامانشون تشریف دارن و خیلی شیطون و بلا هستن و بماند که چقده مامانشون رو سر کار گذاشتن ...وای مامانی تمام لحظه های بارداری افسانه جون تو ذهن من حک شده از شنیدن خبر بارداریش که خیلی شوکه ام کرد و تا گرد و قلمبه شدنش تو شیکم مامانیش که دل مامانیش رو با خودش به آسمون 7 برده  ،زهرا خانوم فک کنم فک کنم قراره اسفند ماه قدم رو چشم یه ملت بزارن و به دنیا بیان ...زهرا جونم تو دومین دخمله خاله ای خیلی دوستت دارم و پیشاپش تولدت ر تبریک میگمممممممممم بوسسسسسسسس

و اما نفر بعدی کسی نیست جز ناز دردونه خاله ناز بانو ...

ای نازدرونه خان ما اهل نمیدونم کجاست فقط میدونم طرفای جنوبه حالا بعدا خاله بگه من اصلاح میکنم به خدا ...نازددونه خیلی مامان آروم و مهلبونی داره امیدورام خودش هم مث مامانیش باشه هر وقت به دنیا اومد و دیدمش مفصل راجع بهش باهات صحبت میکنم عزیز دلم ...

بعدا نوشته شده :نادردونه خال ناز بانو یه آقا پسمله به نامه حسین اقا امیدورام که همیشه صحیح و سالم باشه و به سلامتی به دنیا بیاد....


حالا نوبتی هم که باشه نوبت دلبنده ،میدونی دلبند کیه ...اسمه دخمل یا پسمل خاله جون شقایقت هستش

نمیدونم چرا من حس میکنم دلبند دخمله ....البته امیدورام اگه زد و پسر شد زیاد به من خورده نگیره چون این فقط یه حسشه ،دلبند گویا ،ظاهرا ،مث اینکه خیلی نینی خوبیه و اصلا نه برای مامان و باباش ناز کرد نه هم به اون صورت الان مامانش رو اذیت میکنه ...امیدورام از این به بعد هم بچه خوبی باشه و بقیه بچه های کلوپ هم ازایشون درس اخلاق بگیرن ...:)

بعدا نوشته شده :وای مامانی دیدی گفتم دلبند دختره .....:)اسمه دلبند خانوم قرار بشه یکتا خانوم امیدورام که همیشه صحیح و سالم باشه و به سلامتی به دنیا بیاد


بعدشم که خودتی به دونه و نیازی به معرفی نداری چون به اندازه کافی ازت گفتم و در آینده خواهم گفت ..


بعدشم که عشک خاله مریمت حبه خان ،ایشون دقیقا همسن شماست مامانی ...یعنی من و خاله مریمت با هم فهمیدیم که بارداریم و تو راهی داریم امیدورام خدا این عشقو تا ابد برای خاله مهربونت نگه داره ...حبه خان که به احتمال زیاد قراه بشن آقا مهرسام اهل دیار سر سبز کرمانشاه هستن ...ایشالله وقتی دنیا اومدی جمیعا با بقیه دوستان میریم سرشون خراب میشیم ...وای مامانی حبه خان هم مث شما که زیاد از من حالگیری کردی از مامانیش خیلی حالگیری کرد و مامانیش طفلی خیلی اذیت شد ...به هر حال امیدورام خاله مریم به سلامتی این دوران رو سپری کنه و به قول خودش به سلامتی سفینه کوچمولوش رو رو زمین بنشونه ...آمین

بعدا نوشته شده :ای داده بیداد نمیدونم چرا پسمله خاله مریم شد دخمل ...:)به هر حال شرمنده خاله جون امیدورام که دخمله خاله جونت هم همیشه صحیح  و سالم باشه و به سلامتی به دنیا بیاد


بعدشم نوبتیم که باشه نوبت نینی خاله شامیتاست که خیلی سفارش کرده در موردش سفارشی بنویسم

،ایشون اسمش یکی یه دونه اس یعنی یکی و بعدشم تخته !!!!:)

قضیه به دونه دقیقا شبیه قضیه شماست عزیز دلم ...یعنی دقیقا زمانی که مامانیش انتظار حظورش رو نداشت و کلی ناراحت و دلگیر بود از اینکه چرا نینی نمیاد تو دلش دید که این یکی یه دونه بلا تو دله مامانش لونه کرده و مامانیش خبر نداره ،خدا رو شکر که اومد و خدا رو شکر که حالش خوبه خوبه بود...مامانی یکی یه دونه که خاله شامیتا باشه قشنگ ماهی دو یا 3 بار میره سونو تا خیالش راحت بشه که بچهش بزرگ شده یا نه فقط خدا به داد یکی یه دونه برسه مامانش خیلی بهش گیر میده :)ایشالل ایندفعه هم میره و میبنه که یکی یه دونه شده اندازه یه ...!!!توپ فوتبال !!!!جلل الخالق چی گفتم (شامیتا جون باور کن فی البداهه بودنمیدونم این توپه از کجا اومد تو ذهن من اما به هر حال امیدورام که یکی یه دونه حسابی بزرگ شده باشه و از اون تو برات دست تکون بده تا خیالت راحت راحت بشه ...)

بعدا نوشته شده :نینی خاله جون شامیتات هم شد دخمل ....ای داده بیداد همه دختر زا شدن رفتن ...با این حساب شما هم دخملی و نیازی نیست مامانی به خودش زحمت بده و بره سونو

امیدورام نینی خاله جونت هم صحیح و سالم باشه و به سلامتی به دنیا بیاد


بعدشم که ناز دونه خاله آرام .....مگه این که من دستم به این ناز دونه نرسه ....خاله آرامت یکی از مهربون ترین خاله هات هست و یکی از بهترین و قدیمیترین دوستای مامانی...خاله آرام ت الان حدود16 ماهه که منتظر تا نازدونه بیاد تو دلش اما ایشون افتخار نمیدن ...تو رو خدا اگه نا زدونه رو دیدی بهش بگو انقده مامان و باباش رو اذیت نکنه و زودتر بیاد ...باور کن مامان و بابایی بهتر از اونا پیدا نمی کنه ...بهش بگو من بهت گفتم بعدن نگی چرا به من نگفتی مامان و بابای من خیلی مهربونن...

یکی دیگه از خاله ها که فعلا نینی نمیخواد و لی پیشاپیش برا نینی هاش اسم انتخاب کرده خاله ستوده شیطون بلاست ...حدس بزن اسم نینی هاش چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!

هندونه و بی دونه ....(واه واه واه ستوده تو رو خدا اینا هم شد اسم ....(جلل الخالق چه مادرایی پیدا میشن ..)

اصلا حالا که اینطوری شد امیدورام 3 قلو بزایی تا 1 اسم برا نینیت کم بیاری...


و اما بقیه خاله ها(خاله سیمین ،خاله مریم ،خاله گلی و سانی ،خاله ستاره و خاله فینگیلی وخاله  منا و خاله مهر آفرین عزیزو... )لطفا برا نینی هاتون یه اسم پیشاپیش انتخاب کنید تا در مورد شما هم بنویسم ....پلیز زودتر


و این داستان ادامه دارد...

راهنمای متن

--------------------

رنگ آبی =آقا پسر ها

رنگ صورتی =دختر خانوم ها

رنگ بنفش =جنیست شون مشخص نیست

اینا رو نوشتم که نگین چرا این دختره انقده بی سلیقه اس


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)